باز هم دلیل می خواهید؟

در بخش قبلی سه دلیل برای مدیران پروژه آوردیم تا سعی کنند طی یک برنامه ی مرتب، بازی ویدئویی انجام دهند. اگر می خواهید بدانید داستان بازی کردن و حرفه ای شدن در مدیریت پروژه از کجا شروع شد، می توانید اینجا را بخوانید.

ولی اگر از روزهای قبل همراه ما بودید و دلایل دیگری برای بازی کردن می خواهید، شما را به خواندن ادامه ی این مطلب دعوت می کنیم.

4. دیوانه وار همه جا را کاوش کنید!

همیشه اولین ورود به بازی های ویدئویی، شکست های ساده ای در بردارد. درصد زیادی از این شکست ها مربوط به این واقعیت است که شما زمین بازی را مختص خود می دانید و تصمیمات خود را حول چارچوب فکری خود می گیرید. چیزی نمی گذرد که یاد می گیرید، جهان فراتر از زمین کوچک بازی شماست! شما به هیچ وجه نمی توانید قدرت قدیمی ترها را نادیده بگیرید. برای ادامه ی بازی باید یاد بگیرید طبق قوانین، از نقاط ضعف رقیبان خود استفاده کنید و پا فراتر از قلمرو کوچک خود بگذارید.

درسی که در این مورد برای مدیران پروژه وجود دارد کاملا روشن است. فرقی نمی کند شما در یک شرکت، یک صنعت، یک بازار یا یک محصول جدید فعالیت می کنید، باید بدانید میدانی که وارد آن می‌شوید بسیار بزرگ است. چشم انداز ای میدان به سرعت در حال رشد و تغییر است، بازیگران داخلی و خارجی هر لحظه بیشتر و بیشتر می شوند. پس به نفعتان است که قبل از شروع، حین بازی و هرلحظه که می توانید دیوانه وار در حوزه ی خود کاوش کنید! اگر نمی دانید از کجا شروع کنید، ما برای شما چند پیشنهاد داریم:

  • بازیکنان حوزه ی کاری خود را بشناسید.

در سالن های نمایشگاهی قدم بزنید، در کنفرانس ها شرکت کنید و با جامعه ی مشتریان خود صحبت کنید.

  • در مورد بازار و رقابت، هر چیزی را که می توانید بیاموزید.

تمام تجربه های همکاران خود را بخوانید و سعی کنید از هر طریق نقاط ضعف و قوت شان را پیدا کنید.

  • از کاوش کردن دست نکشید.

فراموش نکنید که بیشتر مناظر پیش روی پروژه ی شما، پویا و دائما در حال تغییر است. پس هیچ وقت از رصد زمین بازی خود غافل نشوید و دائما کاوش کنید.

5. مشتری و کارمندان خود را راضی نگه دارید!

این یک قانون ساده در بازی های ویدئویی است: شما فقط تا زمانی می توانید شهر خود را گسترش دهید که شهروندان شما راضی باشند. شاید بگویید گسترش تهاجمی هم شما را به همان هدف می رساند. ولی باید بدانید این کار منجر به نارضایتی شهروندان و آشفتگی داخلی می شود. این آشفتگی تمرکز بر عوامل بیرونی را از شما سلب می کند.

در مدیریت پروژه به این مساله فکر کنید: همانطور که فتح امپراتوری های دورافتاده هیجان انگیز است، افزودن مداوم ویژگی ها و قابلیت ها به محصول نیز وسوسه انگیز است. اما رشد هزینه دارد! و در نهایت اگر هوشمندان عمل نکنید، ممکن است بیشتر از چیزی که به دست آورید ضرر کنید. اینجا چند مثال برای شما داریم:

  1. کار سخت و طولانی برای کارمندان، آن ها را کند و بی مصرف می کند. هرچند سعی کنید با پاداش و افزایش حقوق، پروژه را سریع تر پیش ببرید، کمتر نتیجه ی مطلوب را دریافت می کنید!
  2. از ایجاد بدهی بابت طراحی ها و تغییرات فنی بپرهیزید. این موارد به ظاهر میانبر هستند ولی در نهایت باید به عقب بازگردید و برای هر مورد وقت و هزینه ی درست را پرداخت کنید.
  3. هیچ تغییری روی محصول را، قبل از بررسی همه جانبه عملیاتی نکنید. این کار باعث عصبانیت مشتریان شما می شود.

شاید حس کنید شما را به سوی کندی هدایت می کنیم، ولی اینطور نیست. راه حل سه مشکلی که در بالا بیان شد، این است که هر عملی را با دلیل قانع کننده انجام دهید. این اقناع فکری باید، قوی و براساس ستاره ی قطبی محصولتان باشد. اگر ستاره ی قطبی را نمی شناسید شما را به خواندن این مقاله ی کوتاه دعوت می کنیم.

تا به حال 5 دلیل برای تئوری بازی کنید تا حرفه ای شوید بیان کردیم. اگر بازی کردن را با این دیدگاه و ایده شروع کردید به شما تبریک می گوییم. چرا که از همین لحظه رقبای خود را پشت سر گذاشته اید. اما اگر علاقمندید 3 دلیل دیگر را هم بدانید، در روزهای آتی همراه باشید.